نوشته های من

عمر در گند به سر نتوان برد

تنها پرنده ای که میتواند به عقاب نوک بزند کلاغ است. کلاغ، پشت عقاب می نشیند و به گردنش نوک میزند. عقاب واکنشی نشون نمیدهد. عقاب وقتش را با کلاغ هدر نمیدهد. خیلی راحت بالهایش را باز میکند و شروع به اوج گرفتن در آسمان می کند. در ارتفاع بالا نفس کشیدن برای کلاغ دشوار […]

تولید ملی کدام است؟

سالهاست که گوش مردم از شعار و فریاد تولید ملی از ناحیه ی انواع و اقسام مدعیان از جمله دانش بنیان و غیر دانش بنیان کر شده و همواره عده‌ای مطالبه‌ی حمایت از تولید ملی داشته‌اند با این ادله و توجیه که روز مبادایی هست که این زیرساخت و سرمایه به داد کشور خواهد رسید […]

تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟!

این روزها گویا روزهای حسرت از دست رفته هاست. شاید حسرت شکر شادی های کوچک و بزرگی که داشتیم دیری نپاید و بازهم زندگی به روال زیبای عادی شونده ی خودش برگردد، اما بعضی چیزها وقتی از دست می روند به این آسانی ها بر نمی گردد، مثل اعتماد. درد این روزها درد بزرگی است […]

پاسخ

امروز جوانی از من پرسید، وقتی شرایط سخت می شود چه می کنی که می توانی با انرژی ادامه بدهی؟ نصفه روزی از من زمان برد فکر کردن به این سوال به ظاهر ساده. واقعا چه می کنم؟ و تا کنون چه کرده ام؟ 🤔 اما مرور تمام لحظات سخت و بغض آلود مرا به […]

مجاز

اینترنت نداریم. خیلی از ارتباط‌های روزمره‌مان متوقف شده. گروه‌هایی که حس می‌کردیم کنارهم هستیم و سلام هایی که فکر می کردیم واقعی است، حجم عظیمی از زندگی ما و بیش از هرچیز زندگی عاطفی ما تنها با زدن یک دکمه متوقف شد. با ناباوری صفحه را می بندیم و باز می کنیم و هیچ سروتونینی […]

یار مردان خدا باش

دکتر عبده زاده رفت خبر دردناک است اما جدید نیست. بر اساس مصلحت جایگاه بنگاهیم عقل مصلحت اندیش حکم می کرد که زبان درکشم و قلم بشکنم اما اینبار دیگر نشد. چراکه هم بار سنگین رای تمام صنعتگران نه فقط دارو را به دوش می کشم و نه شرایط اقتضا می کند که “بنشینم و […]

شکایت کجا بریم؟!

اول می خواستم بپرسم که در این روزهای سخت، این روزهای جنگ اقتصادی، این روزهای سلطه ی ناامیدی چرا حواسمان به همدیگر نیست؟، اما وقتی بیشتر فکر کردم دیدم سوال و مطالبه از اساس غلط است. اگر چیزی بنام توجه به دیگری از اساس وجود داشت دیگر نگران فدا شدن منافع جمعی به پای منافع […]

روز داروسازان مبارک

این روزها گویا همه از سراسر دنیا پا سفت کرده اند به جنگ با امید. از آنها که از آن سوی دنیا دندان نشان می دهند تا اینها که برای اعلام برائت خودشان هرروز عددی بزرگتر از فساد دوستان سابقشان برملا می کنند تا دیگرانی که نانشان را با آب گل آلود قاتق می کنند.  […]

گل امید

دیشب شب شادی و امید بود. دو نعمتی که یکی ممنوع است و از دیگری محرومیم. فکر می کنم صدای مردمی که در میانه ی فساد و ظلم و اجحاف گرفتارند را خدا شنید و مشیتش از ضربه ی سر یک “عزیز” مراکشی خودنمایی کرد. کاش چشم بینایی بود و درک درستی که واقعا یک […]

امید نمی میرد

روزهای سختی است. روزهای که نقدینگی و قیمت ارز و آشفتگی بازار همه و همه بر دوش همه ی ما سنگینی می کند. هرکدام به نوعی. اما بیشترین چیزی که نگرانم می کند امید در دل جوانان ماست. ارزشمند ترین سرمایه ی ما، آنچه که از یاد بردیم و بسیارشان را از دست دادیم و […]