به استقبال ۹۰ (سینامه ۱۳)

اشتراک گذاری

به استقبال ۹۰ (سینامه ۱۳)

Like
Like Love Haha Wow Sad Angry

 

خیلی تاخیر دارم. می دونم. راستش همه شما آگاهید از همه ی آنچه در سیناژنمان می گذرد. می خواستم اندرباب دروغ بنویسم اما دیدم نمی شود اولین شماره ی سال را بدون گذر از سال گذشته بست. خیلی دنبال بهانه ای گشتم تا از زیرش در بروم اما نشد. خوب به همه ی شما گفتم که ۸۹ را دوست نداشتم. چرایش را هم فکر می کنم همه ی شما می دانید. حالا کسی نیست بپرسد که به ما چه که تو ۸۹ را دوست نداشتی، سرمقاله ات را بنویس. بعد من هم می گویم : می نویسم اما اگر وسط ماجرا زدم به صحرای کربلا دیگر عذرم موجه است .

سال ۸۹  ما چندتا داستان عمده داشت. یکیش ظهور پدید ای بنام اکتوور بود که می خواهد به طرفه العینی اینترفرون های بتای مختلف را وارد بازار نماید. این واردات از کشور آرژانتین قرار است انجام شود و شما هم توقع ندارید که اینجانب ساکت نشسته باشم و تماشاکنان بستان باشم .

خلاصه مقدمات “جهاد اقتصادی ” برای ما از سال گذشته شروع شد. از طرفی تحریم ها هم سخت تر شد و بالتبع واسطه ها برای خرید مواد اولیه بیشتر. این یعنی قیمت تمام شده مواد اولیه بالاتر. دردسرتان ندهم، ما که قهرمانانه ۸۵% بازار آونکس را گرفته بودیم یک دفعه دیدیم که روی خاکریزهای فتح شده زیر آتش و خمپاره ی دشمن هستیم بنابراین سعی کردم آهنگران بشوم اما همانطور که می دانید، خداوند در بخش اصوات فقط اوج آن را به من عطا کرده و بس. بگذریم. خلاصه هی بی سیم زدیم که     احمد . احمد . سینا … خش و خوش … جوابی نیامد. دوباره احمد. احمد . سینا … خش و خوش … باز هم جوابی نیامد خلاصه بلاخره جواب داد سینا. احمد به گوشم. ما هم گفتیم برادر نخود بفرستید اینجا ما را کباب می کنند. احمد هم گفت باشد. خلاصه از ما انتظار و از آن طرف نخودی که نیامد هیچ دیدیم که از پشت سر به جای نیروی کمکی خمپاره های آرژانتینی به سوی ما شلیک می شود. حالا اینکه خمپاره ها خیلی کارآمد نیستند بماند اما بلاخره در این محاصره که ما نمی توانیم تک و تنها با همین گروهان قهرمان سیناژن یک تنه جهاد کنیم. خلاصه دوباره احمد . احمد . سینا … این بار دیدم صدای احمد می آید اما پس زمینه صدا همه به زبان اسپانیائی صحبت می کنند!!! فهمیدیم که گویا احمد یک جورهایی از آب و هوای آرژانتین خوشش می آید و نه تنها در این جهاد اقتصادی نخودی به ما نرسانده بلکه راه را برای حمله گازانبری به ما نیز فراهم می نماید. راستش نمی دانم تا چه اندازه گرفتید مطلب را اما آنهایی که بیشتر گرفتند برای آنهایی که کمتر گرفتند تعریف  کنند.

خلاصه نبرد خونین است البته عددی نیستندها، اما متاسفانه همین ها که عددی نیستند معمولاً خنجر از پشت می زنند. چون راستش وقتی عدد باشی دلت می خواهد بیایی وسط گود و خودی نشان بدهی اما وقتی بزدل باشی و اصلاٌ خودت چیزی نباشی و همه ی وجودت بستگی به این داشته باشد که یک نفر صاحب قدرت تو را به جایی برساند و چیزی دستت بدهد و کسی بشوی بعد آن موقع مرامت خنجر از پشت زنی می شود. البته درخصوص اکتوور خوبی داستان این است که طرف رفیق نیست. چون در آن صورت درد اصل درد خنجر نبود. اصل درد آنجایی حادث می شود که با تن خونین روبرمی گردانی که ببینی از کجا خورده ای بعد چهره به چهره می شوی با رفیقی ، دوستی … یه چیزی در همین مایه ها. آنوقت دیگر دستان ماهر هیچ جراحی نمی تواند دهنه ی این زخم را هم بیاورد. زنده می مانی ها اما دوستی همانجا وسط صحنه جان می بازد و فاتحه … خوب شد که ما با همسر سفیر اسپانیا هیچگونه مراودات دوستی نداشته ایم و نداریم. اما سال ۸۹ تمام شده و در همین جا ما هم ذکر مصیبت را ختم می کنیم .  اما سال ۹۰ در شرکت سیناژن به دنبال تحول هستیم. هرچه متحول تر بهتر. با این همه فکرهای جوان و پر انگیزه می خواهیم عیوب را برطرف کنیم. سیستم ها را اصلاح کنیم. هر کدام نهالی نو بکاریم و از رشد و شکوفائیش لذت ببریم. سالی که غر زدن را کنار بگذاریم. اصلاً به کی غر می زنیم ؟ سیناژن خودمان است، ایراد دارد بیائید وسط گود، یعنی شما ها فکر می کنید من یک تنه حریفم؟ حریف بیرونی ها شاید باشم اما حریف رفع مشکلات و ایجاد اصلاحات داخلی نیستم، به خدا نیستم باور کنید. همانطور که وسط گود تولید و کنترل و تعمیرات و فروش و بازاریابی و انبارداری و حسابداری هستید این گود اصلاحات را هم فراموش نکنید. نه منظورم خدای نکرده آن” اصلاحات ” نیست ها منظورم درست و به سامان کردن سیستم ها در شرکت است. حالا تقصیر من نیست که یک عده از این کلمه استفاده ابزاری می کنند، به خدا ما فقط می خواهیم نظام حاکم بر سیناژنمان در سال ۹۰ دستخوش تحولاتی بشود که دغدغه هایمان کمتر و اعتماد و اطمینانمان بیشتر شود. خیالمان راحت تر باشد تا بهتر بتوانیم به کارهای جدیدتر بپردازیم . خلاصه در سال ۹۰ به دنبال اندیشه های نوآور شما هستیم . از همین لحظه ، از همین میزکار و اتاق و آزمایشگاه شروع کنید . چه چیزی را می توان بهبود بخشید؟

Like
Like Love Haha Wow Sad Angry

نظر بدهید