سینامه ۱۱

اشتراک گذاری

سینامه ۱۱

Like
Like Love Haha Wow Sad Angry

یک :  این روزها سخت سرگرم جایزه ملی کیفیت هستیم و می دانم که بسیای سئوال کرده اند که این داستان دیگر از کجا نازل شد؟

راستش را بخواهید سالهاست که جایزه ملی کیفیت در سطح کل صنایع برگزار می شود و امسال اولین سال جایزه ملی کیفیت دارو است. بعد شما خودتان قضاوت کنید، جایزه ملی کیفیت دارو برگزار شود و آن وقت سیناژن بنشیند کنار نگاه کند ؟ یا حداکثر دست بزند؟ شما جای من بودید ثبت نام نمی کردید؟ بعد هم اصلاً تقصیر خودتان است که آنقدر خوبید که آدم هی دلش         می خواهد با شماها برود جایزه بگیرد. بیخود هم به این فکر نیافتید که خوب کاش بد بودیم که اینقدر دردسر نداشتیم، نه خیر،      نمی توانید، استعداد بد بودن ندارید، تلاش هم نکنید که عرض خود می برید و زحمت ما می دارید …… از این حرفها که بگذریم این جایزه ای است گرفتنی، بخصوص که معاونت غذا و دارو ابتکار عمل را داشته و ما حتماً باید ببریم … لطیفه ای است نهانی که عشق از او خیزد. اگر نمی دانید آنها که می دانند برای آنها که نمی دانند بگویند که بر جنبه های انگیزشی ماجرا بسیار موثر      می باشد.

دو :  من خیلی از دروغ بدم می آید. باور کنید که باید فکری بکنیم . اول تک تک روی خودمان کار کنیم . لااقل هر وقت دروغ گفتیم خجالت بکشیم و با خودمان دعوایمان بشود. مرحله بعد این است که هر وقت حس می کنیم که طرف مقابلمان دروغ می گوید به او بگوئیم که فکر می کنیم او دروغ می گوید. بیاید یک نهضت ضد دروغ گوئی را از سیناژنمان آغاز کنیم. این بدترین صفت انسانی این روزها بزرگترین عامل فساد جامعه ماست. جامعه ای که کم کم از بی هنجاری فرهنگی رو به سوی ناهنجاری دارد. پس اگر شما هم هنوز مشامتان از بوی متعفن دروغگوئی آزرده می شود یک یا علی بگوئید و از همین لحظه آغاز کنید.

سه :  کلنگ SD2 را زدیم. با هم. اصلاً برنامه ریزی شده نبود و جای بچه های دفتر مرکزی خیلی خالی بود اما کلنگ زنی خوبی بود. حس می کنم همه ی آن نگاه های امیدوار و چهره های خندان، در آن روز سرد پائیزی یک عالمه بذرهای خوب در آن زمین بکر ریختند و ما شاهد سبز شدنش خواهیم بود، می دانم. تاسوعا بود و ما حسینی آغاز کردیم. حالا وارد معقولات نشویم که چطوری حسینی بود که من یک روضه ی کامل و دست اول دارم اندر باب چگونگی حسینی بودنش اما نه وقت گریه کردن داریم ونه انرژی اضافی، فقط به همین بسنده می کنیم که ما نیز چون او به راهمان ، به هدفمان و یارانمان ایمان داریم. ای بابا هر چقدر سعی کردم روضه نخوانم اما در ذهنم خوانده شد، شما هم دوست داشتید بقیه حماسه ی حسین و عاشورا را برای خودتان مرور کنید. من که جلوی ذهن خودم را نمی توانم بگیرم دیگر تکلیفم با اذهان شما معلوم است .

چهار :  این مدل سرمقاله نوشتن را از روی نوشته های استادی تقلب کرده ام . باور کنید هر چیزی برای خودش تکنولوژی دارد این مدل هم دست آدم را باز می گذارد که راحت تر فکر کند و بنویسد. انگار بی نهایت بودن اعداد به تو حس خوب آزادی می دهد. می خواهم بگویم که خیلی دوست دارم که برای سینامه سرمقاله می نویسم. در این ماه اگر سینامه دیر شده تقصیر من است که مسافرت داشتم و جنگ داشتم و … در هر حال مقصر منم.

راستی !

اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. *

* با شما ها نبودم ها، شما که آخر آزاده ها هستید

Like
Like Love Haha Wow Sad Angry

نظر بدهید