سینامه ۱۵

اشتراک گذاری

سینامه ۱۵

Like
Like Love Haha Wow Sad Angry

در راستای گسترش اختیارات در سیناژن همین بس که سرمقاله این شماره بنده، وتو گردید و شورای سردبیری تاخیر را بپذیرفت. اما سرمقاله ی دیگری خواست. ما هم امر شورا را اطاعت کردیم. از آن شماره تا این شماره یکی محموله ی روسیه را فرستادیم یکی هم بازرسی GMP وزارت بهداشت را گذراندیم. پس از ارسال محموله کلی افسوس خوردیم که در جمع شما نیستیم تا از شنیدن جمیع شایعه های بامزه درخصوص این صادرات حظی ببریم. یکی از شایعات بسیار بامزه این بودکه تقسیم سود سهام هر ساله منتظر این است که صادرات انجام بشود یا نشودکه کلی خاطرمان را شادمان نمود. اما جهت تنویر افکار شایعه شنوندگان       (چون شایعه سازنده که نداریم شایعه ها یک سری گیاه هستند که از تیره چتریان که بصورت خودرو از همه جا حتی از وسط اپوکسی های کلین روم سبز می شوند. … جل الخالق) عرض می کنم که اولاً دوستان عزیز سود سهامی که معمولاً شهریور دریافت می کردید، مربوط به سال مالی قبل است یعنی سود سهام سال ۱۳۸۹ در شهریور۱۳۹۰ می بایست پرداخت می گردید. حساب های شرکت هم پایان تیرماه هر سال بسته می شود. دلیل تاخیر امسال این بود که علاوه بر بستن حساب ها در پایان تیرماه، تفکیک حساب و کتابهای آریوژن و بستن قرارداد دیر هنگام با وزارت بهداشت نیز مزید بر علت گردید که تعیین تکلیف پرداخت سود سهام دیرتر از سالیان قبل به انجام برسد ( درخصوص کلیه سهامداران) البته مدتی است که این مقوله آماده پرداخت بود. حدود یک ماه اما یک علامت سئوال در ذهن اینجانب یک ماهی پول را در حسابداری حبس کرد. سئوال مطرح شده این بودکه گویا نظام تشویق و تنبیه ما جواب نمی دهد. نه سهل انگاری ها و بی مبالاتی ها با تنبیه کم می شود و نه پاداش ها و تشویق،  دلسوزی ها و دقت ها را بالا می برد. خلاصه درحال کلنجار رفتن با این پرسش بودیم که یادمان آمد که تو هم یادت رفت که این سود سهام سال ۱۳۸۹ است؟ و این جرقه ی ذهنی اینجانب که مرا از یک پارادوکس تشویق و تنبیه رهانید همزمان گردید با صادرات روسیه و در دلمان گفتیم دیدی خودت هم حالیت نبود که منتظرند این صادرات انجام بشود!!!! القصه ، از جمیع دوستان گل و گل پرور خواهشمندم جهت جلوگیری از ریشه گرفتن علف های هرز شایعات کلیه محیط های تولیدی ، اداری ، خدماتی و پشتیبانی به انواع علف کش مجهز شوند تا شاید بتوانیم علت و معلول ها را بیشتر تفکیک کنیم. بعد پیش خودمان تفکر هم کردیم که بعید هم نیست که این عشقه به پای نظام تشویق و تنبیه ما هم می پیچید که نه گلی می دهد و نه میوه ای … انگار نه انگار حالا موضوع اینجاست که تا آخر سال ما بودجه ای داریم و اگر خشکسالی دلسوزی ، دقت هم به بار آید عین صندوق ذخیره ی ارزی تهش را در می آوریم اما اول سال که بخواهیم دوباره بودجه بگیریم چه کنیم؟ نمی دانم می دانید یا نمی دانید، اما می گویم که بدانید بودجه را بر اساس عملکرد سال قبل می دهند یعنی شمای مدیرعامل باید بروی و توضیح بدهی که این بودجه ی پاداش باعث شد که میزان دلسوزی و دقت با این شاخص های شخصی و عددی به میزان X بالا برود و میزان خطا ها و سهل انگاری ها به میزان Y پایین بیاید وگرنه برای روضه خانی من که البته روضه خوان خوبی هم هستم کسی تره هم خرد نمی کند چه برسد به اینکه بودجه تخصیص بدهد. حالا شما هم همراه ما تفکر نمایید که کجای کار غلط است ؟ چرا چیزی از این نظام تشویق و تنبیه بیرون نمی آید؟ آیا فکر می کنیم که هستیم و ماست خودمان را می خوریم حالا X تا بگیریم یا y  تا برود؟ آیا مشکل این است که همیشه یک X هایی می آید اما مدیران کمتر دستشان می رود که Y هایی جریمه کنند؟ آیا شما سهل انگاری ها را می بینید و چون هیچ پیامدی ندارد فکر می کنید که کسی به کسی نیست؟ آیا پرداخت پاداش ها به مثابه لطف مکرر حق مسلم شده و به صندوق حق ها واریز شده نه تشویق ها؟ آیا آنقدر مدیران فاصله ها را اندک می گیرند و ارزشیابی ها غیر واقعی در می آید که فکر می کنید پاداش ها ربطی به عملکردها ندارد؟

واقعیت این است که ابزار تشویق و تنبیه درست استفاده نمی شود و نه شما نتیجه می گیرید و نه ما و آخرش هم به فنا می رود.

در ضمن یک سوژه هم بدهم که از همین لحظه بازار محفل های شایعاتی و دوستان خاله زنک های بعضاً ریش دار ما هم داغ شود. که مدتی است سوژه ای برای اینکه مخ ملت را پیاده کنند در دسترس نبوده. سوژه هم از این قرار است که … راستش پشیمان شدم. سوژه خوبی است بگذارید ببینیم می توانم یک بار هم که شده دماغ فضول ها را بسوزانم و شما را غافلگیر کنم. در آخر باز هم مجدانه و صمیمانه از تمامی همکارانی که ندای هل من ناصر ینصرنی ما را مردانه پاسخ دادند متشکرم.

Like
Like Love Haha Wow Sad Angry

نظر بدهید