نوشته های من

  تمامی پست ها از هاله حامدی فر

رقم مهر

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 30062 به نظر من عجیب ترین و در عین حال آشناترین اتفاق بشری دوستی است. در گذر تلخ روزگار آن جاهایی که خلوت تاریکت را می خواهی بشکنی اما نمی دانی چگونه، اسم رمز شکستن حصارش همین دوستی است. آدم ها در ظاهر خیلی با هم متفاوت دوستی […]

سیناژن اعدام باید گردد !

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 93028134 اول بگویم که دلم سخت شکسته و عصبانی و خسته هم هستم اما  این متن را به خاطر هاله حامدی فر و دکتر فریدون مهبودی و سیناژن ننوشته ام. این متن را برای قریب سه هزار جوانی نوشتم که بی رحمانه خالصانه ترین تلاشهایشان یا کذب خوانده […]

عشق دردانه است

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 6641 هر آدمی باید بلد باشد حال خودش را خوب کند چون خیلی خوشبخت هستند آنهایی که کسی را دارند که به یک نگاهش یا لبخندش یا حتی شنیدن نامش از لبهای او حالشان خوب می شود. یک وقت هایی آدم ها حس می کنند ته یک چاه […]

همه بر سر شاخ بن می بریم

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 9353 فضای این روزها دارو آنقدر خشن و مضحک و آلوده است که باید خیلی بی خیال باشی که بگذاری و بگذری. منافع فردی و کوتاه مدت ما را به آنجا برد که مجامع صنفیمان انگشت نما شدند، بزرگان سیاست گذاری و صنعت دارو تخریب شدند، اصالت صنعتمان […]

جانِ مریم چشماتو وا کن

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 934115 سرطان مریم میرزاخانی را از ما گرفت مریم از آن دختر های دهه ی پنجاهی بود از همان هایی که من خوب می شناسمشان. از آنهایی که خیلی سخت باورشان کردند، از آنهایی که انقلاب دیدند و جنگ دیدند و سختی اقتصادی. از همان بچه ها و […]

Dr Vahid Mahalati

یک انتخاب دیگر؛ نظام پزشکی

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 6810 سالهاست که دکتر وحید محلاتی را می شناسم ماه های اولی که وارد دانشکده داروسازی شدم و هنوز داروسازی را هم خوب نمی شناختم چه رسد به “صنف” آن را مصادف شد با داستان همیشگی اعطای حق زدن داروخانه به پراتیک ها. ما جوجه های نوظهور که […]

سلام

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 478 آدمی که دلش نوشتن می خواهد اگر مجال نداشته باشد دلش می گیرد. حال غریبی است این دل را با نوشتن. لااقل حال غریبی است من را. جمعه شبی و از نیمه گذشته و حال و هوایی دیگر. مخاطبی نامعلوم و هوایی تفته و گرم … نمی […]

پرواز را به خاطر بسپار

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 71 چند روزی است که بی قرارم نمی فهمم که بهار با من چنین کرده، با من که دختر بهارم، یا حال و هوای تولدی دیگر یا هیچکدام ، همان بی تابی های دوره ای دل است و دیگر هیچ هرچه هست می دانم که علاجش جز همین […]

تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 121  گاهی آدم در کار خودش هم در می ماند گاهی نمی فهمی که با چیزی که در دلت هست چطور می توانی اینقدر سوءتفاهم ایجاد کنی. چطور می توانی عزیزترین هایت را بی آنکه بخواهی برنجانی. سردرگم می شوی، گیجِ گیج، دست و پا می زنی برای […]

حسین وارث آدم

Like Like Love Haha Wow Sad Angry 603 هر سال در هنگام محرم شور حسینی دلهای یکایک شیعیان را به لرزه درمی آورد. شاید این بار اندکی بیش تر درنگ کنیم و لحظه ای بیشتر بیاندیشیم که چرا ؟ چرا حماسه عاشورا هرگز کهنه نمی شود و چرا داغش در دلمان هنوز تازه است؟ چرا […]