پاسخ
امروز جوانی از من پرسید، وقتی شرایط سخت می شود چه می کنی که می توانی با انرژی ادامه بدهی؟
نصفه روزی از من زمان برد فکر کردن به این سوال به ظاهر ساده. واقعا چه می کنم؟ و تا کنون چه کرده ام؟ 🤔
اما مرور تمام لحظات سخت و بغض آلود مرا به جواب رساند. جوابی که در زمان نوشتنش برای خودم هم عجیب بود اما واقعی.
من از خشم و غم برای ساختن امیدهای جدید کمک می گیرم. من هرگز اشکهایم را مهار نمی کنم اما تمامشان می کنم.
من هیچ چیز را ندیده نمی گیرم اما درهای قلبم را به روی کینه می بندم و تمام خشمم را به سوی مغزم هدایت می کنم تا آنقدر پتک وار بکوبد که پاسخ سوال حالا چه باید کرد من باشد.
من خوبی ها و زیبایی ها و عشق ها را بیشتر می بینم و لمس می کنم تا جریان بی توقف زندگی، مجال یاس و ایستادن را از من بگیرد.
من با تمامی خشم و اندوه در دلم، به تمام جوانی ها، امیدها و عشق های زنده فکر می کنم و باز کردن یک روزن کوچک برای عبور سیال یک لبخند.😊
سلام خانم دکتر، به خاطر همه امیدی که در این روزگار سخت به ما جوون ها میدید و در حرف به حرف نوشته هاتون میشه حس کرد از شما خیلی ممنونم. چون وقتی از امید حرف میزنید در کنارش امید هم آفریدید…
سلام خیلی کمک کرد،انرژی عجیبی گرفتم. ممنون از انرژی+
تمام سوالهایی که اگه یه روز میتونستم ازتون بپرسم رو به خوبی جواب گرفتم. عالی عالی عالی
سلام و درود
من که به نوبه ی خودم بسیار روحیه گرفتم وقتی که مستند موفقیت های سیناژن رو توی رسانه ها به تازکی دیدم
تلاش میکنم که چون شما سروران، به قله ها و مرزهای دانش برسم
ای کاش در کشور ما هم القاب , مقاماتی بود تا شما رو به حقیقت به اون القاب و مقامات خطاب میکردیم: دوشس… کنتس… شهبانو …